حضور تا ظهور از سال 260 امام حاضر است غیبت به معنای عدم رؤیت است نه عدم حضور آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:تبیین,نظریه,ولایت فقیه,امام, امام خمینی,درس,سید حسن, سید حسن نصرالله, :: 1:4 :: نويسنده : ali
از نظر امامان ما، مسئله ولایت، مسلهای واضح، روشن و بدیهی است و نیازی به استدلال و برهان برای اثبات ضرورت وجود آن نیست؛ اما اگر اکنون برای اثبات آن نیاز به برهان است به این دلیل است که به دلایل سیاسی و زمانی در دوره بعضی حکام اسلامی از پرداختن به آن غافل شدهاند. * روایات و احادیثی از پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) بر ضرورت ولایت فقیه آوردیم که جای شک و شبههای برای ما باقی نمیگذارند. اکنون میخواهیم از بیانات گوهربار امام خمینی(ره) برای اثبات ضرورت ولایت فقیه استفاده کنیم. * نظر امام خمینی(ره) این است که میفرماید: پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع)، ما را به حال خود رها نکردند؛ چنانچه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: علی(ع) خلیفه مسلمین است و اوست که حق ولایت دارد؛ بعد از او فرزندش امام حسن(ع) سپس امام حسین(ع) تا امام دوازدهم، فرمودهاند که بعد از غیبت امام عصر(ع) به ولی فقیه رجوع کنید؛ این مسئله ولایت در زمان عصر تکنولوژی و کامپیوتر کشف نشد؛ بلکه از زمان پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مثلا در زمان غیبت صغری از امام زمان(ع) پرسیده شده در صورتی که مسلهای پیش آید به چه کسی مراجعه کنیم؟، فرمودند به نواب اربعه من برای حل مشکلات خود رجوع کنید. پیامبر اکرم(ص) و امامان دیگر از جمله امام صادق(ع) فرمودند در صورتی که مردم مسلمان امکان دسترسی به امام معصوم(ع) را نداشته باشند باید به ولایت فقیه رجوع کنند که او دارای اختیاراتی مشابه آنهاست.
از منظر امام خمینی (ره) علما باید مانند زمان پیامبر اکرم(ص) احکام الهی را در جامعه اسلامی به اجرا بگذارند.امام خمینی(ره) میفرماید که علما باید مانند زمان پیامبر اکرم(ص) احکام الهی را در جامعه اسلامی به اجرا بگذارند.مثلا امام موسی کاظم(ع) میفرماید: ای مؤمن! وظیفه تو نگهداری از اسلام است. * روایاتی که امام خمینی(ره) در کتاب خود آورده، دو نوع است؛ نوع اول روایات اصلی که از آنها به طور گسترده و اساسی استفاده میکند؛ زیرا امام با استناد به این روایات بیان میدارد که این روایات بسیار منقول هستند و سندی محکم دارند و موضوع ولایت را از رسول اکرم(ص) تا الان بیان میدارند. نوع دوم، روایاتی هستند که سند آنها کمی مشکل دارند؛ اما ما از آنها به عنوان تایید کننده و مؤید استفاده میکنیم. * امام خمینی(ره) میفرماید: وظیفه راویان حدیث فقط ابلاغ احادیث نیست بلکه باید آن را در بین مردم به کار بگیرند و آن را اجرا بکنند، امام خمینی(ره) روایتی دیگر بیان میدارد که امام موسی کاظم(ع): « اذا مَاتَ المومن الْفَقِیهِ بَکَتْ عَلَیْهِ الملائکه وَ بِقَاعُ الارض الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِیهَا ، الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ اللها الَّذِی کَانَ یَصْعَدُ فِیهِ بَا عُمَّالِهِ . ثُلِمَ بِالسَّلَامِ ثَمَّةَ لَا یَسُدُّ هاشی لَانَ المومنین الفقها حُصُونُ الاسلام کَحِصْنِ الْمَدِینَةِ لَهَا» در اینجا امام موسی کاظم(ع) فقهای اسلامی را به دژهای مستحکمی توصیف میکند. * امام خمینی(ره) در این مورد به تجزیه و تحلیل میپردازد که چگونه علما میتوانند دژی مستحکم برای اسلام باشند؟! آیا به مجرد اینکه حدیثی را بیان کنند جزء دیوارهای مستحکم اسلام میشوند؟ مطمئنا نه و تنها در موردی که این علما به ابلاغ احکام و دفاع از آنها میپردازند و از فکر و فرهنگ اسلامی دفاع کنند و از اراضی و سرزمینها و مرزهای مسلمین دفاع کند و هنگامی که تعالیم اسلامی را به کار ببرد جزء دژهای مستحکم اسلام قرار میگیرند؟! آیا وقتی کشوری مسلمان دچار تهاجم فرهنگی شود و دشمنان اسلام برای مسلمانان شک و شبهه ایجاد میکنند آیا علمای اسلام باید کنار بایستند؟! که در جواب باید گفت «خیر»! سوال دوم: وظیفه علمای اسلامی جمعآوری اموال برای کمک به فقیران و تهیدستان است، آیا باید این افراد با فساد اقتصادی موجود در جامعه نیز مبارزه کنند؟ بله! * از منظر امام خمینی (ره) علما باید مانند زمان پیامبر اکرم(ص) احکام الهی را در جامعه اسلامی به اجرا بگذارند.امام خمینی(ره) میفرماید که علما باید مانند زمان پیامبر اکرم(ص) احکام الهی را در جامعه اسلامی به اجرا بگذارند.مثلا امام موسی کاظم(ع) میفرماید: ای مؤمن! وظیفه تو نگهداری از اسلام است. * پس این «دفاع» چیزی جز مسئولیت نیست و فقط حرف زدن و عمل نکردن نیست. پس وظیفه فقیه دفاع از اسلام مبارزه با فقر و تنگدستی، برقراری قسط و عدالت در بین مردم است و حتی این وظایف و مسئولیتهای فقیه ممکن است منجر به شهادت وی شود! زیرا او مسوؤل است که دین و احکام الهی را در بین مردم جاری نماید. * روایتی دیگر: روایت توقیع: شخصی به امام زمان(ع) نامهای نوشت و از او سؤالاتی پرسید؛ امام زمان(ع) به این سؤالات پاسخ داد؛ نویسنده نامه میگوید: از نائب دوم امام زمان(ع) «محمدبن عثمان عمری» سوال کردم و نامهای به او دادم که در آن نامه سؤالاتی داشتم که برای من شک و شبههای به وجود آوردند و جواب آنها را با خط مبارک امام زمان(ع) دریافت کردم؛ او در جواب نوشته بود: «اگر اتفاقی افتاد که نتوانستید آن را حل کنید به راویان حدیث من رجوع کنید؛ من حجت خدا هستم بر شما و راویان حدیث حجت من بر شما هستند». در این حدیث منظور از راویان حدیث، فقها هستند؛ یعنی آن کسی که بتواند احادیث را تمیز دهد. نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|